ما به دامان تو نازيم كه پاكست چو گل
ورنه در شهر بسي لعبت بازاري هست
وحشي بافقي
+ نوشته شده در چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۸ ساعت 12:8 توسط منا
|
ما به دامان تو نازيم كه پاكست چو گل
ورنه در شهر بسي لعبت بازاري هست
وحشي بافقي
وصال توست اگر دل را مرادي هست و مطلوبي
كنار توست اگر غم را كناري هست و پاياني
سعدي
بيخود شده ام ليكن بيخودتر از اين خواهم
با چشم تو مي گويم من مست چنين خواهم
مولانا
آن يار نكوي من بگرفت گلوي من
گفتا كه چه مي خواهي؟ گفتم كه "همين خواهم...".
مولانا